• وبلاگ : نکته هاي جامانده
  • يادداشت : پس عشق کجاست ؟
  • نظرات : 3 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فائزه رسکتي 


    سلام

    يادمه دوره دانشجويي استاد حسيني شيرازي سر کلاس از قول استادخودشون (دکتر شريعتي) يه مثالي رو نقل کردن: دو نفر اول ازدواجشون مثل دو تا رودخونه اند که از دو مسير مختلف رسيدن به هم ،طبيعيه که وقتي به هم تلاقي مي کنن قل قل(به تعبير ايشون سر و صدا)هايي هم ايجاد مي شه مهم اينه که بعد از به هم پيوستن و يکي شد هر دو به آرامش مي رسن و راه دريا رو پيش مي گيرن.

    متاسفانه امروزه خيليا به خودشون و شريک زندگيشون فرصت تجربه کردن و از سرگذروندن رو نمي دن همون يکي دو سال اول از بار مشکلات شونه خالي مي کنن و طلاق.زمان خيلي از عادتها رو معرفي مي کنه شناخت ها وسيع تر مي شن و طبعا قضاوتها راجع به همديگه عميق تر و منصفانه تر.

    عنوان پستتون منو ياد يک رباعي از شاعر خوب هم استاني مون انداخت:

    ليلاي من اي بهشت !پس عشق کجاست

    مجنون نکو سرشت پس عشق کجاست؟

    يک شاعر دلشکسته در فصل بهار

    بر برگ گلي نوشت :پس عشق کجاست؟

    داديار حامدي