سلام ممنون که سرزديد. در مورد اون داستان دخترکوچولو بايد بگم که يه داستان واقعيه. اون دختر خواهر کوچولوي سه ساله خودمه....درباره کارهاي زيبا و قابل تاملش بازهم خواهم نوشت.
درمورد اين مطلبوتون بايد بگم که شما تصادفي يه سري به اسباب بازي رفتين...
بايد پاي درد دلهاي من مادر بنشينيد که براي خريد يه لباس يا اسباب بازي براي پسرش کل مغازه هاي شهر و بگرده و بچرخه تا شايد بتونه يه لباس مناسب پيدا کنه.
مدتيه دچار يه بدبيني مفرط شدم هر لباسي رو مي بنيمقبل از جنس و دوختش، اول از همه به مارک و طرحش دقيق ميشم که مبادا سايه هايي از شيطان پرستي و صهيونيسم داشته باشه. که البته متاسفانه کم هم نيست....