• وبلاگ : نکته هاي جامانده
  • يادداشت : پس عشق کجاست ؟
  • نظرات : 3 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    دفعه اول دارم ميام اينجا وبلاگتون فوق العادس. موفق باشيد.
    سلام آقا سيد
    با پست : زيارت قبول در خدمتم . پيشاپيش سال نوتون مبارک و التماس دعا
    ديگه تفاوت هاي شخصيتي هستن مثلا افراد برون گرا و درون گرا يا احساسي و منطقي يا سرد مزاج و گرم مزاج و حتي سطحي نگر و کلي بين و ...
    و ديگه ميشه تفاوت هاي مالي رو نام برد و همچنين مذهبي و خيلي چيزاي جزئي
    ممنون
    حتي به نظرم توي يک شهر و يک قوم هم خيلي از اين جور اختلاف فرهنگي ها وجود داره مثلا صاحبخونه ما ماشالله هميشه مهمون دارن و واقعا هم مهمون نواز هستن ولي توي خيلي از خانواده ها اينجوري نيست و باعث سرخوردگي و خستگي طرفين ميشه .
    پس وقتي فرهنگا مختلف باشه فرد که با اين شيوه بزرگ شده اين عقايد و اخلاقها توي وجودش نهادينه شده و جهانبينيش بر اين اسا شکل گرفته و نميتونه فکر طرف مقابل رو بفهمه
    ديگه تفاوت تحصيلات که شما هم اشاره کرديد من خودم اين ورد رو به عينه زمان دانشجويي درک کردم
    يکي از اسادتيد بود که کلا ميگفت در شبانه روز 3-4 ساعت بيشتر نميخوابه تلويزيون نميديد و هميشه همه زمان در حال درس و تحقيق و اين جور چيزا بود من واقعا نميدونم چجوري زندگي ميکردن خوب اگر همسر ايشون هم همينجوري باشه قاعدتا هيچ مشکلي پيش نمياد ولي اگر فضاي فکري همسرشون توي اين وادي نباشه کار مشکل ميشه
    3 مشکلات شغلي : بعضي مشاغل خاص هستن و نياز به درک متقابل بيشتري دارن مثل پليس , نظامي , کارمند هاي اطلاعاتي , اتش نشان ها و حتي رفتگر ها و مرده شور ها و خيلي شغلهاي ديگه

    سلام
    به مطلب خيل مهم و خوبي اشاره کردين ولي همونطور که بقيه گفتن خيلي کلي گفتيد به نظرم مثل اون پست که در مورد پوشيه بود نظرات دوستان رو به مرور اضافه کنيد
    به نظر من مشکل تقريبا در تمامي موارد جايي هست که دو طرف نميتونن موقعيت طرف مقابلشون رو درک کنن و خودشون رو جاي اون بزارن حالا دلايل متفاوتي ميتونه باعث بشه که سعي ميکنم يکي يکي بگم
    1. تفاوت هاي فرهنگي 2 خانواده : مثلا شنيدم که يه نفر ميگفت توي خانوادشون توي عروسي ها مردا حتما بايد برقصن و چون شوهر اون زن از فهنگ ديگه اي بود اين کار و انجام نميداد و خجالت ميشکيد خوب اين براي اون زن خيلي مهم بود هر چند به نظر ما خنده دار باشه احساس سر شکستگي ميکرد حتي باعث اخلافات عمقي شده بود خيلي مسائل مشابه وجود داره
    + فائزه رسکتي 


    سلام

    يادمه دوره دانشجويي استاد حسيني شيرازي سر کلاس از قول استادخودشون (دکتر شريعتي) يه مثالي رو نقل کردن: دو نفر اول ازدواجشون مثل دو تا رودخونه اند که از دو مسير مختلف رسيدن به هم ،طبيعيه که وقتي به هم تلاقي مي کنن قل قل(به تعبير ايشون سر و صدا)هايي هم ايجاد مي شه مهم اينه که بعد از به هم پيوستن و يکي شد هر دو به آرامش مي رسن و راه دريا رو پيش مي گيرن.

    متاسفانه امروزه خيليا به خودشون و شريک زندگيشون فرصت تجربه کردن و از سرگذروندن رو نمي دن همون يکي دو سال اول از بار مشکلات شونه خالي مي کنن و طلاق.زمان خيلي از عادتها رو معرفي مي کنه شناخت ها وسيع تر مي شن و طبعا قضاوتها راجع به همديگه عميق تر و منصفانه تر.

    عنوان پستتون منو ياد يک رباعي از شاعر خوب هم استاني مون انداخت:

    ليلاي من اي بهشت !پس عشق کجاست

    مجنون نکو سرشت پس عشق کجاست؟

    يک شاعر دلشکسته در فصل بهار

    بر برگ گلي نوشت :پس عشق کجاست؟

    داديار حامدي

    مبايل ؟
    و شرع
    سلام شما که سر نميزنيد ما سرزديم ببينيم در چه حالين
    اين دوتا که نوشتم دوتا از غلطهاي املايي بود بقيه اش با خودتون
    خب حالا اصل ماجرا

    والا فکر ميکنم اينها همه اش از برنامه ريزي نداشتن صحيح در زندگي هست اون اقا اگر در زمينه نت برنامه ريزي داشته باشه ميتونه هم به نت گردي و هم به گردش و همسر داري بپردازه و هم به کارهاي بيرون از منزل همين طور خانم خونه خيلي بيشتر و بهتر ميتونه رسيدگي داشته باشه به شرط داشتن برنامه
    خب اين سه دسته اي که گفته بوديد که متاسفانه يکي طلاق گرفته بودن شما هيچ چيزي در باره اونها نگفته بوديد خب ما نميدونيم در واقع اون سه دسته چي بودند چه خصوصياتي داشتند :
    اما براي داشتن يه زندگي خوب همراه با عشق: يه سري کفويت هايي هست که بايد باشند مثل سرد مزاجي و گرم مزاجي زن و شوهر که به نظرم ضروري هست
    قبل ازدواج به اين بپردازن که خانم ميتونه مثلا با فلان شغل همسرش مثلا به عنوان يه طلبه ؟ که بايد وقتش رو صرف دين بکنه و از لحاظ مالي درامد بالايي نداره يا يه پژوهشگر که مدام در حال تحقيق و پژوهشه زندگي کنه يانه؟ چون اگر اين مسائل اون اول خاستگاري صحبت نشه بعدا به معضلاتي برميخورند که همين سردي اتش عشق رو به بار مياره
    مثلا اگر اقايي رضايت از کار همسرش در بيرون نداره بايد پيش از ازدواج مشخص بشه والا بعد همين مشکلات دامن زندگي رو ميگيره
    به نظرم معيارها و خواسته ها خيلي در سرد شدن اتش علاقه و عشق بين زن و شوهر نقش دارن
    خواسته ها: معنوي
    مالي : ظاهري
    تمام اينها و سنخيت نداشتن اون شخص با اين معيارها نتيجه حاصله ميشه سردي روابط
    پس فکر ميکنم به جاي اينکه خيلي رويايي با بحث ازدواج برخورد کنيم عاقلانه برخورد کنيم بهترين بازده رو خواهيم داشت و بعد اون زندگي عاشقانه چه بسا رويايي و مثال زدني خواهيم داشت
    حالا فعلا اين و داشته باشيد تا بعد
    التماس دعا ياحق
    خدانگهدار
    سلام و وقت بخير
    با تبادل لينک موافقم، لينک شديد.
    يا علي
    سلام
    ممنون از مطلب خوبتون
    من توي وبلاگم ، توي مطلب " تحليل وبلاگ خوشبختيهاي يک زوج شيعه " سعي کردم تمام نظرات و عقايدم رو بگم ... و اما دلايل عشقم ...
    من وقتي تصميم گرفتم ازدواج کنم ، اصلا بهش فکر کنم ، در مرود تمام شاخصهايي که مهمه فکر کردم و گاهي مطالعه کردم و فيلم آموزشي ديدم
    شاخصهاي قيافه ، پول ، تحصيلات ، شغل ، دين و ايمان ، شهر و البته اعتقاد ( بنظر من اعتقاد با ايمان تفاوت فاحشي داره ) ، عوامل مهمي بود ...
    قيافه : نه زياد زيبا و نه زياد زشت ... همش ميگفتم اينکه قيافه طرف خيلي زيبا باشه مهم نيست چون همونطور که در زندگيه بقيه ديدم ، خيليها زشت بودند و خيلي عاشقانه زندگي ميکردن ، پس ميشه به قيافه عادت کرد ... البته قيافه هم نبايد طوري باشه که وقتي همسرت ميخواد بهت محبت کنه ، بهت خوف دست بده ... هر کسي نسبت به خودش و روحش
    پول : روزي آدم دست خداست ، بخواد ميده بخواد نميده ... و مهمتر اينکه ، پول يه روز هست و يه روز نيست ... در ضمن من خيلي زياد دوس نداشتم که همه چيز حاضر و آماده باشه ، دوس دارم در کنار شوهرم ستون زندگيمو محکم کنم
    تحصيلات برام مهم بود ،چون اعتقاد دارم نبايد تحصيلات زن از مرد بيشتر باشه و اينکه اونطوري هر دو طرف منطقي تر عمل ميکنن توي زندگي و بيشتر همديگه رو درک ميکنن ( مثلا متني که نوشتين ، وقتي زني خودش فقط يک بار کار کردن رو تجربه کرده باشه ، به مرد حق ميده که وقتي خسته مياد تو خونه ، حوصله حرف زدن نداشته باشه ، بخاطر همين همه تلاششو ميکنه تا خنده به لب شوهرش بياره و خستگيش در بره و بعد با احساس خوب دو طرفه بشينن با هم حرف بزنن ... اون موقع علاوه بر اين که زن تخليه ميشه ، مرد هم احساس آرامش ميکنه از بودن در کنار زنش )
    شغل : برام مهم بود ، اما شعور کاري بيشتر برام مهم بود ، همسر من اون موقع که ازدواج کرديم ، سرباز بود و الان هم آخر سربازيشه ... بيکار بود و هنوز هم هست ... البته ان شاءالله از سال جديد ميره سر کار ... ان شاءالله
    دين و ايمان : اصلي ترين مساله براي من اين مورد بود ... دلم ميخواست طرفم مومن باشه ... البته نه خشک مذهب ... واقعا به خدا ايمان داشته باشه و در مسير سير و سلوک ايمانيم از دستم بگيره نه از پام بکشه ... حداقل همراهم باشه ... به نظر من ، کسي که مومن باشه ، همه چيز رو داره ، هر چي باشه الگوش حضرت محمد(ع) و حضرت علي (ع) هستش ... و اين مساله تضمين کننده زندگيه ... يني خود ائمه تضمين ميکنن زندگي مشترک رو ...
    شهر : هميشه دوس داشتم تهران زندگي کنم و خداروشکر قسمتم شد .

    يه چيز مهم : به نظر من ، اول زندگي تو طرف مثله بچه ميمونن ، هر دو طرف هر جور که تربيتش کنه اونطور بزرگ ميشه ... حتي بدترين و بداخلاقترين مردها ، با زندگي در کنار زنان ماهر خيلي خوش اخلاق ميشن ...

    موفق باشين
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ جمعه 19 اسفند 90 نوشته (پس عشق کجاست؟) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    ممنون از حسن توجه شما
    سلام
    مطلبتون خيلي کلي بود...
    سه خانواده اي هم که بررسي کرده بودين , بدون توضيح در موردشون صحبت کردين. به نظرم بهتر بود يه توضيحي از شرايط کلي اون ها بيان مي کردين بعد بررسي مي کردين. اون موقع مطلب گويا تر ميشد.
    اما اصل مطلب که عشق و حبت در خانواده ها متاسفانه کمرنگه و فقط داريم زير يه سقف با هم زندگي مي کنيم, يک مشکل جديه که خيلي فراگير هم شده.
    علتشم مي تونه انتخاب غلط, مشکلات اقتصادي, آموزش نديدن زوج هاي جوان براي درک متقابل و نحوه صحيح ارتباط و .... باشه.
    مطلب خوبيه اما جاي بحث زياد داره.
    ببخشيد همش نقد شد! موفق باشيد.
    التماس دعا


    مردها همينکه متوجه ميشوند همسرشون بهش علاقه داره ديگه مردونگي رو به طرز نامردي به جا ميارند
    باورکنيد ديگه تلاشي براي عشق و دوستي نميزارند
    با خودشون ميگن اين که مارو دوست داره هميشه هم دم دستمون هست
    بيزارم از اين تفکر
    کاش کمي شعور داشتند

    خوب اين که ادم در يک شکست اميد ش رو از دست ميده بر ميگرده به اعتماد
    گاهي انسان با اعتماد کامل به حرفهاي طرف مقابل و رفتار هاش نتيجه گيري ميکنه
    اما غافل از اينکه اون طرف که صد البته فاميل هم بوده همش ظاهر سازي بوده و دورغ گفته خوب معلومه که اعتماد تون رو از دست ميديد از کجا معلوم يکي ديگه راست بگه از کجا معلوم بعدش مثل اين رنگ عوض نکنه
    به همه دنيا بد بين ميشيد اين بدترين ضربه اي که اون طرف بشما زده و کاري هم از دستتون بر نمياد
       1   2      >